مرا در روزی بارانی دفن کنید تا آتش قلبم خاموش گردد و در
طابوتی بگذارید از چوب تا بدانند عشق من مانند چوب خاکستر شد
دستهایم را بر روی سینه ام قرار بدهید تا بدانند همیشه دوست
داشتم کسی را در آغوش بگیرم چشمهایم را باز بگذارید تا بدانند
همیشه چشم انتظار بودم صورتم را رو به غروب آفتاب بگذارید تا
بدانند عشق من غروب کرده و زندگی ام تمام شد . مرا در آفتاب
بگذارید تا بدانند عشق من شعله ور شد
خدایا
چه آسوده بر تاب زندگی سوار شده ام
آرامش هدیه تکیه بر توست
می خواهم بر آسمانت به پرواز در آیم
و آیا اجازه هست نزدیکتر بیایم؟
در به رویم میگشایی؟
عجب پناه عظیمی هستی و گذر از طوفانهای زندگی با تو چه آسان میشود
خدایا دوستت دارم که بی منت دوستم داری…بی توقع دوست داشته شدن
دو دو تا ندارد دوست داشتنت
بی حساب و کتاب دوستم داری و با تمام خطاهایای غیر قابل بخششم دوستم داری
انگشت اشاره به سویم نمی گیری و مرا به سخره نخواهی گرفت
خدایا تمام لحظه های زندگیم فدایت
![نامـه ای عاشـقانه از دکتـر علی شریـعتی نامـه ای عاشـقانه از دکتـر علی شریـعتی](http://tehrankids.com/uploads/posts/2012-08/thumbs/1344430344_sh.jpg)
با تو، همه ی رنگهای این سرزمین مرا نوازش می کند
با تو، آهوان این صحرا دوستان همبازی من اند
...